فصل سیاه

ساخت وبلاگ
بعد مدتها شانه ام به شانه ات اصابت کرد....نشناختی....نشناختمت....با اندکی فشار بر ذهن خاک خورده باز آمدی زیادم....چه نقاب جدیدی...مبارکت باشد.بانقاب قبلیت زمین تا اسمان فرق داشت.دنیای کوچکیست .بازم هم همان داستان همیشگی.به دنبال دانه های تسبیح عمرم گذشت.تسبیح کامل گشتو من در جا زدم

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : تصادف پورشه در تهران,تصادف پورشه,تصادف وحشتناک,تصادف دو دختر,تصادف جاده قم,تصادف بنیامین,تصادف بی ام و,تصادف های وحشتناک,تصادف بنیامین بهادری,تصادف ماشین عروس, نویسنده : eskandari710o بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 22:23

شانه هایم....بیش از حد خم شده...بارسنگینیست که سالهاست بر دوش دارم....شانه هایم....نه به خاطر سنگینیه بارنه به خاطر زیادبودنش...شانه هایم....خم شده ...به خاطر اینکه....یک عمر منتظر بودم اما نیومدی..انتظارم را درک نمیکنی...خصوصا وقتی زیر بارم...باری سنگین نگاهها...شانه هایم....خیلی وقت است...اب دیده شده....دیگر خستگی را نمیفهمداما چیز دیگریست که مرا خم کرد... فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : شانه هایم برای تو,شانه هایم,شانه هايم,به شانه هایم زدی,به شانه هایم زدی تا,به شانه هایم زدی تا تنهاییم,به شانه هایم زدی که, نویسنده : eskandari710o بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

سالیانیست که میگذرد...
درد من درد نیست...نعمت است...
اگر از زاویه دید من نگاه کنی...همه چیز نعمت است...نمیدانم سر کار در چیست...اما من این درد هارا درد نمیدانم...شاید خصلتی شده...شاید درکم بالا رفته...هرچی که هست...همین است...نه یک حرف کم تر نه یک حرف بیشتر...نگاهم را به تو میسپارم.از نگاه من ببین...فقط یک نگاه

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eskandari710o بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

به یادت می آورم...خستگی هایم را...به یادت می آورم همان لحظه همیشگی را...به یادت می آورم بغض چند ساله را...ناجور ترک خورده...به یادت می آورم اون حس آشنا را...از این بیشتر؟؟؟ظلمت مرا مخروبه کرد...در خرابات دلم...جای هیچ چیز نیست...دل تنگم...به اندازه ی ....هق هق زدن...به یاد داری؟؟؟ چه گذشت ....من....لعنت...همیشه تویی... میخوام فریاد بزنم....

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : به یادت می آورم,دانلود آهنگ به یادت می آورم,آهنگ بی کلام به یادت می آورم,دانلود آهنگ به یادت می آورم فردین خلعتبری,دانلود آهنگ بی کلام به یادت می آورم, نویسنده : eskandari710o بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

سقفیست در اسمان کشیده شده تا سرخی غروب...خانه ایست به پهنای زمین...روبرویم ایندست اینده ای روشن...اگر بخواهم....پشت سرم گذشته...راهی به پس نیست...انچه گذشت...گذشت...باری به دوش دارم...باید به سر منزل برسانم...لقمه نانی بازحمت به دست می اید...اگر خدا بخواهد...تجربه ای شیرین است با زحمت کشیدن...نان به خانه بردن...حالا قدر میدانم...

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eskandari710o بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

فاصله....چقدر است؟بین سلام تا روبوسی...بین روبوسی تا بغل کردن....بین شما تا تو...بین ممنونم تا کاری نکردم ...بین کاری نکردم تا وظیفه بود...بین باهم بودن تا فابریک بودن...بین شناختن تا شناختن....بین دست تکان دادن تا بوس فرستادن..واقعا فاصله چقدر است؟اصلا معیاری وجود دارد برایش؟؟گاهی این فاصله در حد چند لحظه بیشتر طول نمیکشد.....وگاهی سالیان سال طول میکشد...بعد از کمی فکر چیزی را فهمیدم وبه نظرم درست امد...معیار فقط یک چیز است وآن داشتن دلی مانند ایینه ای صاف.....ایینه را دوست دارم ولی خودم ایینه نیستم.... فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : فاصله شهرها, نویسنده : eskandari710o بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

خفته در خاک سیه چشم سیاهت
همچو الماس سیه دو پیک شرابت

همچو درو یاقوت براق بگشته
سرخی وشیرینیه لعل لبانت

زین بیش نباشد صبرو قراری
تو ناز بگشتیو من دل بیقرارت

امشب نگه ت دل برد به خوابت
ناگزیرم بریزم پیک از لعل لبانت


وای بالاخره بعد مدت ها باز تونستم شعر بگم...ولی فک کنم یکم مثبت 18 باشه

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : otji news,otji bricks,otji toilet, نویسنده : eskandari710o بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

شب که باشد همه چیز آرام است
حجمه ای عظیم از سکوت دورت را میگیرد....شب که باشد همه سکوت میکنند....سکوتی اجباری...باید سکوت کنند تا فردا را از فریاد خود پر کنند....حق شان را بگیرند یا حقی را پایمال کنند...شب که باشد همه چی خوب است....همه معصوم میشوند...شب که باشد ارام میگیرم... این ارامش را دوست دارم....شب که باشد کسی را نمیبینی...

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eskandari710o بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:03

اصلا دوست ندارم کارهای خودمو کس دیگه ای انجام بده...یه حس بدی بهم دست میده...احساس ضعیف بودن...خصوصا اونم تو این زمانی که یه عالمه کار ریخته سرم ومخصوصا این روزا که خونمو عوض کردم...اه...

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eskandari710o بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:31